آخرین عناوین
پربیننده ترین عناوین
|
چرا استاندار ساروی نداشته ایم ؟
گفتگو با یاسر قربانی
عضو هیئت علمی دانشگاه
تمشک / سید سینا منتظر- برای گفت و گوی این هفته به سراغ یکی از فعالین عرصه اجتماعی، سیاسی و حوزه رسانه شهر ساری رفتیم. یاسر قربانی متولد 25 خرداد 1358 بوده و در حال حاضر عضو هیئت علمی دانشگاه و به صورت مامور معاون سازمان فاوای شهرداری ساری است. وی به عنوان یکی از چهره های جوانی به شمار می رود که همواره در ستادهای انتخاباتی حضور داشته و خود نیز در انتخابات دوره چهارم شورای شهر کاندیداتوری در این عرصه را تجربه نموده است.
-به عنوان اولین سؤال، لطفا برای خوانندگان ما بفرمایید از چه سالی فعالیتهای اجتماعی و سیاسی خود را آغاز کردید؟ +بسم ا... الرحمن الرحیم. ابتدا به نوبهی خودم از تیم هفتهنامهی تمشک تشکر میکنم که این وقت را در اختیار من قرار داد تا بیشتر بتوانم این حوزه را برای جامعهی ساری و مازندران معرفی کنم. من با توجه به اینکه در خانوادهای فرهنگی بزرگ شدم و از دوران کودکی و پنج-شش سالگی علاقه داشتم که همراه پدرم باشم و در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنم از سن 9 سالگی وارد پایگاه بسیج شدم و اکنون هم عضو این پایگاه هستم. سعی کردم در همهی انتخابات، حتی زمانی که نمیتوانستم رای دهم، به عنوان کسی که میتواند کمکی کند در ستادها حضور داشتهباشم و بعدها نیز در جلساتی که در سطوح بالاتر و میان اعضای ستادهای کاندیداهای انتخابات مجلس یا شورا برگزار میشد، حضور به هم رساندم. -در دوران دانشجویی چطور؟ فعالیت خاصی در این زمینه داشتید؟ + از آنجا که زود ازدواج کردم و کار میکردم، در دوران دانشگاه بیشتر وقتم صرف رفتوآمد به کلاسها میشد اما فعالیت اجتماعیام را در شهر داشتم. -تحصیلاتتان چیست؟ در دوره کارشناسیارشد، رشته کامپیوتر و هوش مصنوعی خواندم. البته دو مدرک کارشناسی ارشد دارم و مدیریت دولتی هم خواندم. عضو هیئت علمی دانشگاه هستم. در سن 22 سالگی در سال 1380 ازدواج کردم و یک دختر 7 ساله دارم.
-از چه زمانی وارد حیطهی رسانه شدید و به فعالیتهای رسانهای روی آوردید؟ + من علاقهی خاصی به خواندن روزنامه داشتم؛ آن هم از دوران دبیرستان. از آن دوران اکثر روزنامهها را از همهی طیفها میخواندم اما برای فعالیت رسانهای خودم از سال 1389 وارد جرگهی خبرنگاری و رسانه شدم. -در فضای رسانهای بیشتر چه نشریات و سایتهایی را دنبال میکردید؟ من سعی داشتم هم تمام رسانهها را بخوانم، هم ببینم و هم خودم تکتکشان را آنالیز کنم. از تمام گروهها و جریانات سیاسی استفاده میکردم و تکتکشان را کامل بررسی میکردم اما انتخاب نهایی با خود من بود که کدام مطلب صحیحتر است. -چه شد که تصمیم گرفتید به عنوان کاندیدا وارد دوره چهارم انتخابات شورای شهر ساری شوید؟ احساس کردم در این برهه از زمان میتوانم برای شهرم مفید باشم و قدمی برای پیشرفت شهرم بردارم. با یک شعار جدید، با یک قدم استوار و تفکر نو وارد انتخابات شدم؛ «پایان تکرار». چون احساس کردم افراد زیادی بودند که دو دوره یا سه دوره وارد شورای شهر شدند و شورای شهر راکد شدهبود. ما به یک تکان احتیاج داشتیم. هیچ کس فکر نمیکرد شهرداری وارد عرصه شهر شود و با یک تفکر جوان بتواند شهر را نجات دهد. تقریبا هفت ماه بعد از حضور آقای عبوری بود که انتخابات برگزار شد و من آنجا بود که فهمیدم با همین سن کم هم میشود به پیشرفت شهر کمک کرد. قبل از ورود آقای عبوری به شهرداری ساری من خودم به شخصه فکر میکردم اگر کسی بخواهد به پیشرفت شهر کمک کند، حداقل باید 50 سال سن داشتهباشد. اما روزبهروز و با گذشت زمان صحیح نبودن این مطلب کاملا نشان دادهشد. -به عنوان یک فعال اجتماعی در حوزه فرهنگ و رسانه، مهمترین مشکلاتی که در این عرصه تا قبل از حضور در انتخابات شورای شهر میدیدید، چه بود؟ چه چیزی شما را مجاب کرد تا وارد این عرصه شوید و خواستید چه مسائلی را بهبود ببخشید؟ +من دنبال فکر جوان، تفکر جوان و اندیشهی جوان بودم و جنس جوان را سرلوحه قرار میدادم. اینها تمام آنچه بود که من به آن میاندیشیدم. میخواستم مسائلی که مرا در شهر ساری و استان مازندران بسیار زیاد آزار میداد را حل کنم؛ حتی به صورت حداقل. دقت کنید که یک کشتیگیر برای تحقق حق خود پای حریف را میگیرد. من میخواستم جای گرفتن پای هم، دست هم را بگیریم و دست در دست، شهر خود را آباد کنیم. -یعنی آن عدم اتحاد موجود شما را آزار میداد؟ +بله، عدم اتحاد و اتفاق بر سر مصالح و منافع شهروندان و توسعه شهر، مثلا همین انتخابات نظام مهندسی استان ثابت کرد که متاسفانه هنوز در مرکز استان نگاه های شخصی و منفعت نگر بر روحیه تعامل و کار گروهی غالب است، امری که به طور مثال در بابل به شکل دیگری اتفاق می افتد و نشانه اش اتفاقی که در انتخابات نظام مهندسی نمود علنی پیدا کرد و باعث شد تقریبا 40 درصد از اعضای هیئت رئیسه از این شهر باشند، در حالی که در مرکز استان چنین تعاملی بین نامزدهای این انتخابات صورت نگرفت و این مساله یکی از دلایلی است که می توان درباره اینکه «چرا اصفهان، اصفهان شد و ساری، ساری ماند؟» مطرح کرد. باید از این موضوع تاسف خورد که برخی چهره های سرشناس مرکز استان که مانع تراشی آن ها در مسیر توسعه شهر ساری و کارهای تیم مدیریت شهری نیز شهره عام و خاص است در لحظات آخر انتخابات نظام مهندسی با معرفی چهره های جدید آرای کاندیداهای ساروی را به چند گروه تقسیم کردند، به دلیل حضور چنین اشخاصی با تفکر منفعت گرایانه است که با گذشت 37 سال از انقلاب اسلامی ما استاندار ساروی نداشته ایم. -به نکته بسیار ظریفی اشاره کردید، به غیر از این عدم تعامل، در حوزهی شهری چه مشکلاتی داشتیم؟ آمدهبودید تا چه چیزهایی را تحقق ببخشید؟ +در گذشته، مردم شهر ما شهرنشین بودند، شهروند نبودند و احساس آرامش از شهر خود نمیکردند. با آمدن آقای عبوری تعداد شهروندان زیاد شد؛ شهرنشینانی که به حقوق شهروندی واقف شدند و از زندگی شهری خود احساس آرامش کردند. من آمدم تا ادامهدهندهی راهی باشم که آرامش به همهی مردم برگردد و کمک کنم تا اگر میتوانم دل مردم را شاد کنم. -در حوزهی خدماتی، عمرانی و اجتماعی چه مشکلاتی را میدیدید؟ من فکر میکنم شهر باید به صورت متوازن پیشرفت کند. همهی امور در نقاط شهر و در ابعاد مختلف به صورت متعادل و متوازن پیش برود. ما پروژههای تعریض محوطهی امامزاده یحیی که مدتها یکی از مطالبات مردم بود و نیز نهضت آسفالت را به عنوان دو اقدام مهم داشتیم که در دورهی اول شهردارشدن آقای عبوری و پیش از انتخابات خرداد 92 انجام شدند. مهمترین بحث آن دوره اینها بود. البته توجهی که به تغییر در منظر شهری شد و روح نشاط و شادابی را به کالبد شهر تزریق کرد، مسئلهای مهم و لازم به ذکر است. آقای عبوری طی مدتی کوتاه قبل از انتخابات شورای شهر چهارم و بعد از شهردار شدن، احساس احترام به شهروندی را در مردم ایجاد کرد. مردم این احساس را دریافتند و احساس کردند شهردارشان برایشان ارزش قائل است. در خاطرم هست که در انتخابات شورای شهر در گروهی از مردم صحبت میکردم، یک جوانی همسن و سال خودم میگفت وقتی قبض نوسازی مثلا در ساعت 12:15 به منزل ما آمد، پدرم که پیرمرد بود 12:30 ظهر به من گفت میرود تا قبض عوارض را پرداخت کند. مثالهای اینچنینی مصداق اعتماد و رضایت هستند. در مدت زمان سی سال بعد از انقلاب، هیچکس به اندازهی آقای عبوری نتوانست این احساس رضایت را در مردم ایجاد کند و مردم فهمیدند این عوارضی که به شهرداری میدهند برای خودشان هزینه میشود. -شما در هنگام حضور در انتخابات برای بانوان شهر چه برنامهای داشتید و در حوزهی بانوان چه کارهایی کردید؟ +بانوان 50% جامعهی ما را تشکیل میدهند اما من تاثیرگذاری بانوان را بیش از 80% میدانم. بانوان هستند که برای تربیت فرزندانشان آیندهی جامعه را میسازند و در عین حال اسلام موافق حضور بانوان در عرصهی فعالیتهای اجتماعی است. این بدین معنی است که اگر این موضوع به درستی مورد توجه قرارگیرد، نیمی از جامعه حالت پویا و فعال به خود میگیرد. برای اینکه شهر به توسعه برسد باید از این ظرفیت عظیم بهرهگیری شود؛ یک شهر پویا از همهی اقشار و ظرفیتهای خود برای تعالی اجتماعی و فرهنگی بهرهبرداری میکند. -مشارکت بانوان در عرصهی فعالیتهای اجتماعی چگونه است؟ یک شهروند وظیفهشناس در قبال شهرش احساس مسئولیت میکند. با حضور تیم مدیریت شهری جدید و با توجه به فضایی که فراهم شد، بانوان دریافتند که در عرصهی فعالیتهای اجتماعی هیچ تفاوتی با مردان ندارند اما این حضور هنوز در سطح مطلوب نیست. زمانی میتوانیم به سمت بهبود شرایط حرکت کنیم که مطالبهگری شهروندان و بهویژه بانوان افزایش پیداکند؛ افزایش سطح مطالبات اولین راهکار بهبود اوضاع است. -به عنوان یک فعال عرصهی سیاسی و اجتماعی، نظرتان راجع به احزاب و جریانات سیاسی چیست و فعالیتهای آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر بنده، ما در کشورمان حزب به معنای واقعی کلمه نداریم و این موضوع به خصوص در شهرهای غیرپایتخت مانند ساری نمود بیشتری دارد. آنچه میبینیم بیشتر یک عده از افراد هستند که برای رسیدن به منافع مشابه و مشترک کنار هم جمع شدهاند. بیشتر از حزب حالت محفل دارند که در نزدیکی انتخابات فعال میشوند و جلساتی را تشکیل میدهند و برای دستیابی به اهداف مشترکشان هممسیر میشوند. -خب دلیل اینکه احزاب نتوانستند به جایگاه مناسب برسند و ما با این وضعیت مواجه هستیم، چیست؟ + بالطبع برای چنین مسئلهای نمیتوان یک دلیل قطعی آورد. اول اینکه ما اساسا نمیتوانیم به صورت گروهی کار کنیم، این مشکل را داریم و خیلی به کار تشکیلاتی عادت نداریم. بحث دیگر اینکه متاسفانه بعضی از افرادی که جذب احزاب شدند، اعتقاد راسخ به آن حزب نداشتند و برای رسیدن به منافع خود جذب یک حزب یا جریان شدند و در یک مدت کوتاهی به سمت حزب دیگر برگشتند. ما نمونهی آن را در شهر خودمان نیز به وفور میبینیم؛ شخصی که با پرچم اصولگرایی به مسئولیتی رسید و یا حامی احمدی نژاد و قالیباف بود، به ناگاه مدعی اصلاحطلبی میشود. شاهد آن هستیم که حزب به معنی واقعی خودش جا نیفتاد. -دولتساخته بودن احزاب هیچ تاثیری نداشت؟ صددرصد تاثیر داشت. وقتی میگویم افراد برای رسیدن به منافع شخصی خودشان جذب یک حزب میشوند، این موضوع را نیز در بر میگیرد. احزاب از بطن مردم شکل نمیگیرند. معمولاً زمانی که یک دولت، پیروز انتخابات میشود، افراد برای رسیدن به منافع شخصی جذب حزب دولت میشوند و یا اعضای همان دولت حزبی تاسیس میکنند تا به یک جایگاه اجتماعی برسند و این باعث میشود که همان دولتساختگی احزاب باعث ایجاد نابهسامانی در کشور شود. -در شهر خودمان هم که اشاره داشتید کلا اوضاع احزاب زیاد مناسب نبودهاست. همانطور که خدمتتان عرض کردم من از کودکی در انتخابات مجلس شورای اسلامی دوره چهارم، پنجم و ... در ستادهای انتخاباتی فعالیت داشتم. بعد از آن هم در اولین دورهی انتخابات شورای شهر پدرم یکی از کاندیداها بودند، وارد شورای شهر شدند. در دورهی دوم هم ایشان یکی از کاندیداها بودند و من فعالیت شدیدی داشتم. در دوره سوم فعالیتم مقداری کمتر بود و نهایتا در دوره چهارم خودم کاندیدا شدم. من فکر میکنم در دوره اول شورای شهر که حزب کارگزاران تشکیل شد، آن هم با حمایت از خانم فرزانه و آقای عشوری، خیلی تاثیر گذاشت و بعد از آن هیچ حزبی نتوانست تا آن حد بر انتخابات شورای شهر یا مجلس تاثیر بگذارد. آقای روزبهی در انتخابات مجلس ششم که مردم خاطرات خوبی از ایشان داشتند و عملکرد مناسبی در دوران مدیریت خود داشتند، عکسی از خودشان با آقای خاتمی منتشر کردند که فکر میکنم به دوره مدیریت آقای روزبهی در سازمان ارشاد متعلق بود. آقای خاتمی رییس جمهور آن زمان بودند و من احساس میکنم این مسائل در رای آوردن آقای روزبهی بیتاثیر نبودند. البته که مردم به آقای روزبهی به خاطر خودشان رای دادند چون آقای روزبهی از مبارزین قبل از انقلاب بودند و عملکرد خوبشان بود که باعث شد رای بیاورند نه احزاب؛ رابطهی ایشان با رییس جمهور وقت را نمیتوان به حساب احزاب نوشت. بهطورکلی در شهرستانها و به خصوص استان مازندران بیشتر از آنكه شاهد فعالیتهای حزبی باشیم شاهد منفعتطلبی افرادی هستیم كه دنبال كسب قدرت میباشند. -فضای این دوره از انتخابات را در ساری چگونه میبینید؟ کماکان ما با این مشکل روبهرو هستیم که کاندیداهای متعدد داریم و احزاب و گروههای ما نتوانستهاند با کاندیداهای واحد وارد عرصه انتخابات شوند. احساس من این است که در این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی، مردم ساری به گذشته و عملکرد افراد رای میدهند و فکر میکنم انتخابات این دوره نقطه عطفی در انتخابات مجلس شورای اسلامی باشد. قبیلهگرایی دیگر وجود ندارد و به این موضوع که مردم به عملکرد افراد رای میدهند خوشبین هستم. -پیروز انتخابات را چه کسانی میبینید؟ مردم. -بین کاندیداها چهطور؟ به زعم بنده افراد معتدل و عملگرا و در مجموع کسی که مردم تشخیص بدهند با مدیریت شهری همگام است، در انتخابات پیروز میشود. اعتدال و عملگرایی در کنار هم قراردارند. -عملکرد نمایندگان فعلی مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟ به هر حال نمایندگان چند وظیفه اساسی مثل قانونگذاری و نظارت داشته و یکسری وظایف هم در قبال انتخابکنندگان خود برعهده دارند. متاسفانه عملکرد نمایندگان مجلس در استان ما اینطور جا افتاده که اگر نمایندهی یک مجلس در عروسی پسر من و ختم پدر من شرکت کرد آدم خوبی است. اگر وام میخواستم و برایم هماهنگ کرد پس نمایندهی خوبی است اما چنین چیزی درست نیست. وظیفه نماینده مجلس در ابتدا قانونگذاری و نظارت و در مرحله بعدی تواناییِ گرفتن بودجههای کشوری برای استان و شهر است. متاسفانه تا آنجا که من احساس میکنم، ایرادی اساسی که نمایندگان ما در مجلس نهم دارند همان بحث عدم وجود اتحاد بین نمایندگان است که در شورای شهر هم عرض کردم. این باعث شد خیلی از مواقع به خاطر پروژههایی که در منطقه نماینده دیگری افتتاح و کلنگزنی میشود، درگیریهایی پیش آمد و بودجه تعلق نگرفت. در یک نگاه کلی، عملکرد نمایندههای ما میتوانست بهتر از این باشد اما بین دو نمایندهی فعلی به شجاعی نمره قبولی میدهم و او را یک نماینده در سطح ملی میدانم که خیلی درگیر مسائل دمدستی نمیشود. با علم به عدم کارکرد جریانات سیاسی و این مسئله که شاید مردم از جریانات سیاسی خسته شدهباشند؛ خیلیها معتقدند جریان جدیدی به نام جریان عملگرایی در شهر ساری شکل گرفتهاست که پرچم این جریان به دست آقای عبوری است. جریانی که در آن از منتهیالیه چپ تا منتهیالیه راست حضور دارند. اینکه طرف اصلاحطلب یا اصولگرا باشد خیلی ملاک نیست و بیشتر توانایی آن فرد و کارها و خدماتی که میتواند برای مردم ارائه دهد، یک مولفهی مهم تلقی میشود. حال از شما میخواهم فارغ از اینکه اکنون به عنوان یک مدیر در شهرداری فعالیت میکنید، دربارهی این قضیه صحبت کنید و اینکه آیا همچین موضوعی وجوددارد یا خیر؟ شما به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه چه دیدگاهی در این رابطه دارید؟ بعد از ورود آقای عبوری به شهرداری، مردم ساری متوجه شدند که میشود کار کرد. حالا به چه دلایلی در گذشته این اتفاق نیفتاد نیاز به بررسیهای بیشتر دارد. مردم متوجه این موضوع شدند که اگر کسی بخواهد میتواند پروژهای که شروع شد را در عرض 100 روز افتتاح کند. مردم به این نتیجه رسیدند پادگان ساری که شعار انتخاباتی تمام ادوار کاندیداهای مجلس بود، آزادسازیاش میتواند میسر شود. آقای عبوری خودشان را متعلق به احزاب نمیدانستند، خود را متعلق به مردم میدانستند. در بحث عملگرایی نیز میتوان گفت در این جریان شاید خود آقای عبوری نقشی نداشتهباشد، اما مردم ایشان را به عنوان یک رهبر انتخاب کردند و جریان از پایین به بالا شکل گرفتهاست. به همین دلیل در انتخابات مجلس مردم به دنبال این هستند که چه کسی بیشتر میتواند تیم مدیریت شهری را همراهی کند. جریان عملگرایی جریانی است که اعتماد مردم را به خود جلب کردهاست و امروز هر کسی به زبان خودش عملگرایی را بسط و گسترش میدهد. من دوستانی در شهرهای دیگر استان دارم که به محل کارشان رفتوآمد دارم و هربار میگویند در شهر ساری یکسری اتفاقات افتادهاست. برای عید فطر امسال آقای مهندس باقری شهردار اسبق ساری مهمان من بود. هماهنگ کردم و با هم به پارک ملل رفتیم. وقتی پارک ملل را دید واقعا تعجب کرد و احسنت گفت. خیلی وقتها فردی بعد از ده سال به داخل شهر میآید و به وضوح تغییرات رخ داده در شهر را متوجه میشود. اما زمانی که شهردار قبلی وارد شهر میشود، میتوان گفت با احسنت گفتنش غرور خودش را میشکند و خود را هم زیر سؤال میبرد. امروز حتی مردم روستاها هم این حرف را میزنند و میگویند با پیشرفتهایی که در شهر ساری رخ دادهاست، ما باید چندین نفر مثل آقای عبوری داشتهباشیم. ما میتوانیم به عنوان مرکز استان در سطح مازندران الگو باشیم و این اولین بار است که دیگر شهرهای استان این چنین از ساری الگوبرداری میکنند. -یکی از بحثهایی که در جریان عملگرایی مطرح میشود بحث گردشگری است. آقای عبوری از روز اول گردشگری را به عنوان محور توسعه و شاهکلید حل بعضی از معضلات استان از جمله بیکاری مطرح کردند. با توجه به وضعیت صنعت و کشاورزی و منابعی که در اختیار داریم، نظر شما در این مورد چیست؟ البته این به معنی نادیده گرفتن توسعه در زمینه صنعت و کشاورزی نیست. من به گذشته برمیگردم که مازندران را به عنوان قطب اصلی کشاورزی مطرح کردند و گفتند مازندران توانایی صنعتی شدن ندارد و نباید صنعتی شود. خب ما میشنیدیم که مثلا پدری در روستا با 5 بچه، یک زمین داشت و این زمین بعد از فوت پدر به پلاکهای 500 متری و 1000 متری تقسیم شد و دیگر قابلیت کشاورزی نداشت و یا مثلاخانوادهای برای مراسم عروسی پسر یا خرید جهیزیه دختر مجبور شد زمینش را بفروشند. خب ما کشاورزیمان به مرور به اضمحلال رفت، دیگر زمینها قابلیت کشاورزی ندارند و چون گفتیم مازندران نباید صنعتی باشد، از ایجاد صنایع تبدیلی جلوگیری کردیم. ما پرتقال را از اینجا به تبریز میفرستیم تا کمپوت شود و به استان برگردد و این موضوع خودش باعث ضرر ما میشود. اما چندوقت بعد گفتند صنعتینشدن مازندران اشتباه بود و بیاییم مازندران را صنعتی کنیم که باز هم موفق نشدند. مازندران نتوانست صنعتی شود و تولیدکننده تحت فشار قرار گرفت. هم کشاورزان ضرر کردند و هم مردم. قانونی در مجلس تصویب شد که اگر میخواهید کارخانهای ایجاد کنید باید تا 5 کیلومتر از محل زندگی مردم فاصله داشتهباشد. ما نمیتوانیم چنین جایی را پیدا کنیم، بنابراین صنعت ما هم رشد نکرد و موفق نبود. نکتهی مهم دیگر این است که کارخانهها در دولت قبل به خاطر گرفتن وام تاسیس شدهبودند. تنها کمکی که میتوان به مازندران کرد، رفتن به سمت گردشگری است. همانند مازندران کشورهای موفق زیادی مثل مالزی وجود دارند که مسلمان هم هستند. آنها از گردشگری چه منفعتی میبرند؟ اینطور که پیداست ما از گردشگری فقط جمع کردن زبالهها سهممان میشود. جوان ما از اینجا باید تا اصفهان برود و 5 هزار تومان بلیط بخرد و چهل ستون را ببیند. همزمان با همان چهل ستون و منار جنبان، اصفهان دارد از صنعتیبودن خود و ذوب آهن استفاده میکند. در مقابل ما نه ذوب آهن داریم و نه مسائل صنعتی دیگر، اما گردشگری را هم خوب اجرا نمیکنیم. ما با نگاه گردشگری اسلامی به سرعت میتوانیم استان را احیا کنیم. این محور قراردادن گردشگری به معنی نادیده گرفتن صنعت و کشاورزی نیست. باید برای آنها هم اقداماتی صورت گیرد تا از این وضعیت خارج شوند. آیا زیرساختهای لازم فراهم است؟ +نیاز است که هم توسعهی راهها را داشته باشیم و هم توسعهی هتلها را. منظورم از راهها هم فقط راههای زمینی نیست، راههای هوایی و ... هم هست. اگر این نگاه وجود داشت ما به سمت ایجاد زیرساختها میرفتیم. -یکی دیگر از مباحثی که در جریان عملگرایی مطرح میشود، این است که باید بخشینگری به کنار رود و شاهد اتحاد بین مسئولین باشیم. بحث دودانگه ای و چهاردانگهای و میاندرودی و بچه شهر کنار برود و به یک ساری واحد بیندیشیم. و در سطح استان نیز به همین صورت به یک مازندران بزرگ فکر کنیم. اول اینکه شما اصلاً قبول دارید که این نگاه وجود دارد؟ مثلا آقای کیادهی معتقد بود که اصلا این نگاه بخشی وجود ندارد. و اگر قبول دارید، جریان عملگرایی تا چه حد توانسته این موضوع را کاهش دهد؟ آیا توانسته به این موضوع بپردازد؟ اینکه من انتظار دارم تمام شهروندان و تمام هماستانیهای ما به پیشرفت استان قائل باشند، چیز زیادی نیست. ساری باید به جایگاه واقعی خودش در کشور برسد. زمانی که ساری به عنوان مرکز استان پیشرفت کند، همهی شهرهای استان به جایگاه خودشان میرسند. مازندران یک استان بزرگ است. شامل چند شهر نیست، شامل یک کلیت است به نام مازندران. در مازندران یک پیوستگی وجوددارد که مثلاً در استانی مثل استان کرمان که بین تمام شهرهایش فاصله است، این پیوستگی نیست. در مازندران از یک شهر به شهر دیگر ماکزیمم هفت دقیقه فاصله است، بین این شهر تا شهر دیگر هم 50 روستا وجوددارد که به عنوان استان و یا شهرهای جدا از هم نیستند. در مورد ساری هم همین ?
ایمیل مستقیم : info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
working();
|
working();
|
« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما » هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد